داستان نویسی با موضوع : مرغک کانون پرنده و کتاب روزی از روزهای زیبای بهاری ، پرنده ای زیبا در آسمان آبی پرواز می کرد . پرنده تنها بود و دنبال دوست می گشت . در حال پرواز بود که ناگهان مورچه ای را روی زمین دید . به سوی زمین پرواز کرد ت,داستان,مرغک ...ادامه مطلب
کلاهیکی بود یکی نبود . یک پرستویی بود که با همه ی پرستوها فرق داشت . فرق پرستو این بود که فقط یک بال داشت . زمستان از راه رسید . یک بابا پیرمردی بود که می خواست برای خودش یک کلاه درست کند . رفت و داخل کمدش را نگاه کرد و دید یک عالمه کامواهای رنگارنگ دار, ...ادامه مطلب